غم اگه نوشتنی بود
اگه غصه گفتنی بود
من هزار تا قصه داشتم
همشم شنیدنی بود
هر جا حرفی باشه از من
قصهِ ی عمرای کوتاست
قصهِ ی یه درد کهنه
حرف بد عهدی دنیاست
قصه ی صد تا کتابم
یه سوالِ بی جوابم
عمرِ کوتاهِ یه خوابم
من حبابِ رویِ آبم
هنوز از راه نرسیده
میدونم رفتنیم من
موندنم لحظه به لحظه
پره از وحشتِ رفتن
من چرا قطره نباشم
من که از آبای دریام
پس چرا بودُ و نبودم
بی اثر باشه تو دنیا
نمی خوام حباب بمونم
بی اثر باشم تو دنیا
دوست دارم یه قطره باشم
کوچ کنم برم به دریا
تا بِشم بارون ابرا
بِبارم روزا و شبها
رو لبِ تشنه و خشکِ
خشک ترین صحرایِ دنیا
متن آهنگ حباب حسن شماعی زاده
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.